من یک معلم ساده هستم،
همان معلم ساده ای که هیچ نقطه ندارد..................اگر خوش دارید هر جا نوشتم "فاطمه" اسم قشنگ خودتون رو بذارید و این نامهها رو بخونید.
سلام فاطمه؛ فاطمهی من چقدر دلتنگ تو شده باشم خوب است؟ چند ماه را شبها به یاد تو بوسیده باشم خوب است؟ این شبها ماه زیاد به من یر میزند. شاید میخواهد باری از دلتنگی من برای تو بر گیرد... اما تو کجا و ماه کجا. فاطمه دلتنگم دل تنگ تو. دلتنگ گرفتن دستهایت و دلتنگ دیدن چشمهایت که همیشه پر از حرف بود برای من. پر از حرفهای مگو... حرفهای نهانی و حرفهای ساکت. چقدر این حرفهای تو را دوست دارم وقتی که میبینمشان و دلم میلرزد. انگار همهی دیوارهای کلاس مقدس میلرزد وقتی تو با من حرف میزنی. فاطمهی من فاطمهی من دلم برای تو تنگ است... موذن اذان میگوید و مرا دعوت به نماز میکند... باشد وقتی دیگر برایت نامه مینویسم. بدرود و در پناه حق باشی.