یک بار آشنایی از تبار اینترنت از من خواست که در مورد آدم ها و ارتباطهاشون حرفی بزنم. من هم اینطور نوشتم:
سلام
خواسته بودید نظرم را در مورد آدمهای مجازی و ارتباطهای مجازی بین آدمهای این دنیای شیشه ای بگویم.
اینجا دنیایی ورای دنیای بیرون است، ارتباطها سریع تر از دنیای حقیقی شکل می گیرد و سریع تر از بین می رود.
انگار
آدم سوار تاکسی یا اتوبوس می شود و با بغل دستی خودش حرف می زند. وقتی به
مقصد می رسد پیاده می شود و می رود، و فردا یادش نمی آید با چه کسی حرف
زده است و یا چه چیزی گفته است.به همین سادگی . اما ابزارهای مجازی این
امکان را به ما می دهند که دوباره برگردیم به اتوبوس یا تاکسی و باز با
بغل دستیمان حرف بزنیم.
در کل صحبت کردن و تبادل نظر با دیگران کاری نهی شده نیست، چیزی که نهی می شود ایجاد ارتباط های عاطفی و صمیمیت های بی جاییست که مثل یک سوء تفاهم مسری به آدمها سرایت می کنه.
اگر ما خداوند را شاهد و ناظر بر خودمان ببینیم و از محدوده ی مجاز ارتباطی با دیگران خارج نشویم، مواظب حرفها و احساسات خود باشیم و دچار گناه نشویم. تبادل نظر ها و دیدگاه
هایمان با دیگران خالی از اشکال است.
اما هروقت که از این محدوده فراتر رفتیم بی شک دچار اشتباهی بزرگ شده ایم.
من به هیج وجه طرفدار صمیمیت های خارج از عرف و شناخت نیستم.
اما
یادمان باشد که : هر وقت گمان می برید که کاری بی اشکال انجام می دهید و
شیطان دست از شما کشیده است، مطمئن باشید او در قلب شما خانه کرده و بی
وقت ختجر زهرآلودش را در قلبتان فرو خواهد کرد.
کوچکتر
از آنم که توصیه ای داشته باشم. به عنوان یک پیام عرض می کنم که : هماره
در هر کاری به خداوند توکل کنید و جز برای رضا و خوشایند خدا کاری نکنید.
در
درگاه خداوند سرافراز باشید